
بررسی سیستم پودگذاری در انواع ماشینهای بافندگی
چکیده
در حال حاضر صنعت نساجی یکی از صنایعی است که پیشرفتهای بسیار قابل توجهی داشته است. صنعت بافندگی از جمله حوزههایی است که از این قائده مستثنی نبوده است. در گذشته در كتابهاي قديمي نساجي، تقسيم بندي ماشينهاي بافندگي بر اساس نوع محورهاي متحرك و تعداد آنها انجام ميشد، اما امروزه اين تقسيمبندي به گونهای دیگر و بر بر اساس طريقه پودگذاري آنها صورت میگیرد. در اين راستا سعى بر آن داريم تا انواع سيستمهاى پودگذارى را بررسى كرده و به شرح معايب و مزاياى هر يك بپردازيم. شایان ذكر است كه اين معايب ميتواند دليل اصلى رشد تكنولوژى نساجى از ديرباز تا امروز بوده باشد.
مقدمه
پيشرفت تكنولوژي نساجي در چند سال گذشته به اندازه اي چشمگير و تغييرات تكنيكي آن به قدري متنوع بوده است كه ميتوان به جرأت آن را به عنوان دومين تحول بزرگ صنعتي در زمينه تكنولوژي و ماشينسازي به حساب آورد.
دلايل تحول صنعت نساجي به غير از مسائل اقتصادي و تكنيكي توليدي، به عوامل زير بستگي داشته است:
- ازدياد سريع جمعيت در قرن نوزده و بيست سبب شد تا نياز به افزايش توليد كارخانههاي نساجي و در نتيجه افزايش توليد ماشينآلات نساجي بيشتر شود.
- پيشرفت سريع ساير صنايع در نتيجه كمبود كارگر و بالا رفتن دستمزد در اين صنايع باعث شد كه كارگران صنعت نساجي ديگر روي آورد. در اين مورد تنها راه حل علمي اتوماتيك كردن ماشينها براي كم كردن نياز به كارگر و به موازات آن افزايش توليد ماشينآلات به منظور قادر ساختن كارخانههاي توليدي به پرداخت دستمزد بيشتر بود.
- بالا رفتن تمدن ماشيني ملتها و تحول روز افزون مد در زندگي عامه مردم سبب شد تا ميزان معرف سرانه منسوجات افزايش يابد.
۱– پارچه ساده
ماشينهاي بافندگي از زمان بوجود آمدن دستگاه بافندگي دستي تا ماشينهاي بافندگي اتوماتيك دوره تكميلي قابل ملاحظه اي را پشت سر نهاده است. با اين وصف اگر مطالعه سطحي در اين مورد انجام گيرد، ملاحظه ميشود كه تكنيك كار ماشينهاي جديد به همان دستگاههاي بافندگي دستي شباهت دارد. با اختراع ماشينهاي بافندگي، بافندگي بوجود آمد و روشهاي بافندگي جديدي ارائه شد.
در دوره توسعه و تكميل ماشينهاي بافندگي تا زمان بوجود آمدن ماشينهاي بي ماكو تحولاتي پيدا شد. در حاليكه بر روي دستگاه بافندگي دستي هر نوع پارچهاي از لحاظ جنس بافته ميشد، با مكانيزه شدن اين دستگاهها و بوجود آمدن ماشينهاي بافندگي براي هر نوع پارچه اي ماشين مخصوصي ساخته شد.
در كتابهاي قديمي نساجي تقسيم بندي ماشينهاي بافندگي بر اساس نوع محورهاي متحرك و تعداد آنها انجام ميشد، اما امروزه اين تقسيمبندي صحيح نيست. امروز ميتوان ماشينهاي بافندگي را بر اساس طريقه پودگذاري آنها تقسيمبندي كرد:
- ماشينهاي بافندگي با سيستم پودگذاري معمولي.
در اين ماشينها پودگذاري توسط ماكويي كه در داخل آن ماسوره نخ پود قرار دارد انجام ميشود. اين ماشينها به طور كلي شامل ماشينهاي بافندگي معمولي و اتوماتيك هستند. ماشينهاي بافندگي معمولي بيشتر در بافت پارچههاي سنگين، مانند پشمي و غيره مورد استفاده قرار ميگيرد. امروزه اكثر ماشينهاي بافندگي با روش پودگذاري معمولي از نوع اتوماتيك هستند.
- ماشينهاي بافندگي با سيستم پودگذاري غير معمولي.
اين ماشينهاي بافندگي به گروههاي مختلفي تقسيم ميشوند:
- ماشينهاي بافندگي كه در آنها عمل پودگذاري توسط يك جسم پرتاب شونده انجام ميشود. پودگذاري در اين ماشينها يا توسط ماكوي گيرهاي كه فاقد ماسوره است و در دو سر ماكو گيرههايي تعبيه شده و يا توسط جسم پرتابشونده گيرهدار كوچكي كه ابتداي نخ پود را ميگيرد و به داخل دهنه ميكشد انجام ميشود.
- ماشينهاي بافندگي كه به طور مثبت پودگذاري ميكنند. اين ماشينها داراي گيرههايي هستند كه توسط تسمه و يا ميله به داخل دهنه رفته و نخ پود را وارد ميكنند.
- ماشينهاي بافندگي جت- اين نوع ماشينها به وسيله جت آب و يا جت هوا نخ پود را به داخل دهنه وارد ميكند.
- ماشينهاي بافندگي چند فازي- در اين ماشينها همزمان چند دهنه به صورت سري و يا موازي تشكيل ميشود و چند پود را وارد دهنه ميكند.
۲– پارچه دابی
ماشينهاي بافندگی با ماکو
در گذشته چون ماشینهای بافندگی معمولا یک عرض پارچه میبافتند و عرض شانه ماشینهای بافندگی با توجه به نوع منسوج موردنظر ساخته میشد، مقایسه ماشینهای بافندگی نسبت به هم بر اساس سرعت ماشین یعنی دور در دقیقه ماشین و یا تعداد پودهای بافتهشده در دقیقه انجام میشد.
در ماشینهای بافندگی با ماکو، دلایل متعددی وجود دارد که مشخص میکند، به چه علت سرعت این ماشینها محدود بوده است و نمیتواند از سرعت عملی که امروز دارا هستند سریعتر کار کنند.در زیر به این دلایل اشاره شده است.
ویژگی های ماشین بافندگی با ماکو
- سرعت ماشین بافندگی با ماکو در ارتباط نزدیک با سرعت ماکو است. به عبارت دیگر اگر در نظر باشد که سرعت ماشین بافندگی افزایش یابد لازم است که سرعت ماکو نیز بطور متناسب افزایش یابد. زیرا در یک دور میللنگ، عملیات مختلفی برای بافت یک پود انجام میشود، که این عملیات طبق دیاگرام زمانی ماشین، باید در زمانهای معین شروع و خاتمه یابد. عمدهترین این عملیات به ترتیب عبارت است از: تشکیل دهنه، پودگذاری، دفتین زدن، باز شدن نخ و پیچیدن پارچه و عملیات مربوط به کنترل و اتوماسیون که دایره زمانی را تشکیل میدهند.
- محدودیت انرژی تفویض شده به ماکو، دلایل متفاوتی دارد. مهمترین نکته: ایجاد ارتعاش در چوب مضراب است، که این انرژی را به ماکو منتقل میکند. به این دلیل نمیتوان چوب مضراب را از ماده دیگری به غیر از چوب ساخت. زیرا بطور مثال، در اثر این ارتعاشات بهراحتی به رزونانس میافتد، اما چوب بهراحتی این ارتعاشات را خنثی میکند. این مزیت چوب مضراب، در مقابل این عیب قرار دارد، که مقاومت آن در مقابل انتقال انرژی به ماکو، کم است و به این دلیل چوب مضراب یکی از قطعات پر مصرف کارخانههای بافندگی است.
- مضراب مکانیزم ضربه نیز با توجه به دلایل فوق، امروزه از پلاستیک ساخته میشود. با این وجود این قطعه نیز خیلی سریع مستهلک میشود. افزایش انرژی پرتابی باعث میشود که مصرف مضراب نیز از آنچه امروزه متداول است، بیشتر شود و در نتیجه امتیاز افزایش سرعت ماشین بافندگی، توسط افزایش هزینه تعویض این قطعات خنثی میگردد.
- در اکثر ماشینهای بافندگی، انرژی پرتابی از بادامک ضربه و پیرو آن گرفته میشود. تماس پیرو با بادامک توسط نیروی فنر اعمال میشود. افزایش سرعت ماشین بافندگی مشکلی بوجود میآورد، که از آن میتوان به عنوان حرکت جهشی پیرو روی دماغه بادامک، نام برد.
- هنگام پرواز ماکو، نخ پود از یک سمت به کناره پارچه و از سمت دیگر به ماسوره متصل است و در اثر حرکت ماکو از ماسوره باز میشود. بدین ترتیب در نخ پود کشش قابل توجهی بوجود میآید. این کشش با افزایش سرعت ماکو زیاد میشود و اگر از حد معینی تجاوز کند نوک ماکو را از شانه بافندگی جدا میکند و ممکن است، باعث شود، ماکو از دهنه بیرون آید. با توجه به دلایل ذکر شده در مورد ماشینهای با ماکو، میتوانیم تاکید کنیم، که این ماشینها از نظر توان تولیدی (منظور مقدار پود بافته شده در واحد زمان یا به عبارت دیگر متر پود بافته شده در دقیقه است) نسبت به ماشینهای بی ماکو، در موقعیت پایینی قرار دارند. به عبارت دیگر نمیتوانند به میزان ماشینهای بی ماکو، پارچه تولید کنند.
۳-پارچه دابی
ماشینهای بافندگی بی ماکو
به منظور بررسی ماشینهای بافندگی بی ماکو، ابتدا لازم است که آنها را نسبت به نوع تکنولوژی بافت پارچه تقسیمبندی کنیم و سپس ماشینهای مناسب برای بافت یک نوع پارچه را از نظر فنی و اقتصادی مورد بررسی قرار دهیم. تقسیمبندی این ماشینها به صورت ذیل، دید جامعی نسبت به تکنولوژی کار آنها ارائه میدهد.
گروه اول ماشینهایی هستند که پودبر مانند ماشینهای با ماکو، به داخل دهنه پرتاب میشود، اما نظر به اینکه جرم پرتاب شونده در برخی از این ماشینها به مراتب کاهش یافته است، در نتیجه سرعت پودبر و ماشین بافندگی، افزایش یافته است.این ماشینها به دو صورت ماشینهای ماکو گیرهای و پروژکتایل (فشنگی) ساخته میشوند. ماشینهای نوع اول، توسط تعداد معدودی کارخانه ساخته میشدند، اما به علت جرم زیاد ماکو، که حدود ۳۰۰ گرم بود، این ماشین نتوانست نسبت به سایر ماشینهای بی ماکو، سرعت قابل ملاحظهای داشته باشد. به این دلیل این ماشین قابل رقابت با سایر ماشینهای بی ماکو نبود و از رده خارج شد. این ماشینها دارای یک مزیت فنی خوبی بودند: حاشیه پارچه تقریبا شبیه حاشیه پارچههای بافته شده در ماشینهای با ماکو است.
ماشینهای پروژکتایل، با توجه به جرم بسیار کم پودبر، که حدود ۴۰ یا ۶۰ گرم است، توانستهاند با سرعت بیشتری کار کنند. این ماشینها قادر هستند، توان پودگذاری ۱۴۰۰ متر در دقیقه را بهدست بیاورند.
گروه دوم ماشینهایی هستند، که پودبر از طریق یک مکانیزم مثبت مکانیکی حرکت میگیرد.پودبر به صورت یک گیره نخ در انتهای یک تسمه الاستیکی و یا یک ناودانی و یا یک میله غیر الاستیک نصب شده است و به راپیر معروف است. دسته اول این ماشینها ماشینهایی هستند که برای پودگذاری فقط به یک پودبر نیاز دارند و پودبر دارای یک سر گیره میباشد. ماشینهایی که بر اساس این مکانیزم کار میکنند، توسط چند سازنده ساخته شدهاند و اساس کار آن به این صورت است، که طول راپیر کمی بیشتر از عرض شانه بافندگی است. راپیر خالی از داخل دهنه عبور میکند و در سمت دیگر ماشین بافندگی، ابتدای نخ پود را میگیرد و به داخل دهنه میاورد. با توجه به زمان زیادی که برای حرکت راپیر و باز بودن دهنه مورد نیاز است، سرعت این ماشین کم و تولید آن نیز به همین نسبت پایینتر از ماشینهای دیگر است.
دسته دیگر ماشینهای راپیری، ماشینهایی هستند که پودگذاری را به وسیله یک راپیر، با یک سرگیره انجام میدهند، ولی در ماشین، دو راپیر وجود دارد که متناوبا پودگذاری میکنند. نوع دیگر ماشینهای راپیری دارای دو راپیر برای پودگذاری میباشند. در این ماشینها، یک راپیر به عنوان پودآور و راپیر دیگر به عنوان پودبر عمل میکند. نوع دیگر ماشینهای راپیری، ماشینهایی هستند که دارای یک راپیر با دو سرگیره میباشند.این نوع ماشینها به ماشینهای بافندگی دو فازی معروف هستند.
۴-پارچه ژاکارد
از نظر تكنولوژي بافت پارچه دو نوع انتقال نخ پود به داخل دهنه در ماشينهاي راپيري وجود داشته است. در نوع اول كه به روش گالبر مخترع آن معروف است نخ پود به داخل دهنه و تا نيمه اول توسط پودآور به صورت قلاب منتقل ميشود. در وسط دهنه، پود در پشت قلاب تشكيل شده توسط نخ افتاده و در اين هنگام سر يك لاي نخ كه توسط گيره كناري پارچه گرفته شده است، آزاد ميشود. پودبر، «لاي» آزاد شده نخ را در نيمه دوم دهنه صاف ميكند.
در اين روش پودگذاري، سرگيره ها بسيار ساده ساخته شده اند. زيرا پودآور مي تواند فقط به شكل دو شانه و پود بر به شكل قلاب ساخته شوند. هيچ قطعه حركتكننده در سر گيرهها وجود ندارد. ساخت آنها ساده و ارزان است و تعمير و نگهداري آن نيزساده مي باشد. به علت فرم خاص سرگيره ها سطح مقطع آنها كوچك است و در نتيجه ارتفاع دهنه بسيار كم و تارپارگي نيز كاهش قابل ملاحظه اي دارد.
اين نوع روش پودگذاري داراي اشكال بزرگي است كه مي توان از سرعت زياد باز شدن نخ از بوبین نام برد. در نيمه اول دهنه تمام طول نخ پود مورد نياز از بوبین باز مي شود. به عبارت ديگر نسبت به روش ديگر پودگذاري در نصف زمان باز شدن نخ آن روش تمام طول نخ را باز ميكند يعني سرعت باز شدن نخ دوبرابر است، كشش وارده به نخ با سرعت باز شدن نخ ارتباط مستقيم دارد. اين نكته محدوديت بزرگ براي افزايش سرعت اين ماشين به حساب ميآيد. اين نكته سبب شده است كه امروزه هيچ سازندهاي اين نوع روش پودگذاري را ارائه ندهد.
گرچه با اين روش پودگذاري، امكان دارد كه حداقل يك حاشيه بافته شده شبيه پارچه اي بافته شده تسوط ماشينهاي بافندگي با ماكو بوجود ميآيد. در روش دوم پودگذاري، كه به روش دواس معروف است، پودآمد سر نخ را ميگيرد و تا نيمه دهنه هدايت ميكند. نحوه باز و بسته شدن سر گيرهها براي انتقال نخ پود، به دو صورت كنترل شده و غير كنترل شده انجام ميشود.
در روش كنترل شده ميتوان از خارج دهنه باز و بسته شدن سرگيره ها را فرمان داد، و يا توسط مكانيزمي كه در داخل دهنه وجود دارد اين عمل را كنترل كرد. با اين روش مي توان پارچههايي كه با پودهاي مختلف كار ميكنند به راحتي بافت. زيرا عمل باز و بسته شدن سرگيرهها به منظور گرفتن و آزاد كردن نخ پود كنترل شده است. در بيشتر ماشينهاي راپيري، انتقال نخ پود به داخل دهنه، در اثر قرار گرفتن نخ پود در داخل سرگيره و كشيده شدن از داخل گيره پودآور انجام ميشود. در هر حال اين نوع سرگيرهها از قطعات متحرك بسيار كوچك و فنر ساخته شدهاند كه به نگهداري و سرويس دفتين نياز دارند. چون سرگيرهها از چند قطعه ساخته شدهاست در نتيجه سطح مقطع آن نيز بزرگ است و نسبت به روش گابلر به ارتفاع دهنه بيشتري نياز دارد.

انواع راپير و گيرپر:
سرگيرهها معمولاً توسط تسمه هاي الاستيكي و يا ميله و تسمههاي غير الاستيك به داخل دهنه حركت داده ميشوند. انتقال سرگيرهها توسط ميله هاي غير الاستيك (خشك) اين مزيت را دارا است كه ميتوان در برخي از ماشينها، فرمان باز و بسته كردن سرگيرهها را از خارج ماشين كنترل كرد. در حاليكه انجام اين عمل در راپيرهاي الاستيكي (نرم) مشكل است.
برخي از راپيرهاي غير الاستيك را ميتوان بدون راهنما تا عرض يعني وارد دهنه كرد بدون آنكه با نخهاي تار تماس داشته باشد. در حالي كه راپيرهاي الاستيكي حتماً بايد داراي راهنما بوده و يا بر روي نخهاي تار تكيه كنند. اشكال عمده راپيرهاي غير الاستيك در اين است كه وقتي از داخل دهنه خارج ميشوند در كنار ماشين فضاي زيادی را اشغال مي كنند. به اين علت و با توجه به فضاي اشغالي براي هر ماشين و تأثير اقتصادي آن در قيمت تمام شده محصول معمولاً منطقي است كه ماشينهاي بافندگي تا عرض ۲۵۰ سانتي متر با راپير غير الاستيك كار شود. براي ماشينهاي عريض تر تسمههاي الاستيكي كه در كنار ماشين به دور يك نيم دايره (كمان) و يا به دور يك استوانه پيچيده ميشوند، مورد استفاده قرار ميگيرند.
مكانيزمهاي حركتدهنده راپير:
در ماشينهاي بافندگي بي ماكو، راپيرها به طرق مختلف حركت ميکنند. نحوه حركت راپير در نحوه كار ماشين بافندگي، ايجاد صدا و ارتعاش و كيفيت پارچه تأثير بهسزايي دارد. چنانچه راپير از نوع تسمه الاستيكي باشد، به دو صورت حركت ميکنند.
نوع اول ماشينهاي هستند كه راپير آنها بر روي استوانه اي كه در كنار ماشين قرار دارد پيچيده ميشود. اين نوع راپيرها، معمولاً از تسمههاي ساده ساخته شدهاند و حركت نوساني خطي آنها از حركت نوساني غلتك راپير گرفته ميشود. به عبارت ديگر انتهاي اين راپيرها به استوانه مربوطه متصل است و با حركت استوانه ها راپير به داخل دهنده رانده ميشود.
در اين نوع ماشينها، اكثر راپيرها از يك تسمه فلزي نازك ساخته شده است. دوام اين نوع راپير زياد است و مشكلات شكستن راپير كه در انواع ديگر وجود دارد، در اين نوع به چشم نمي خورد. شكسته شدن راپيرها معمولاً به خاطر تنظيم غلط، به خصوص در ارتباط با انتقال نخ پود در ميان دهنه و برخورد سرگيره ها با يكديگر است. چنانچه تنظيم اين قسمت از ماشين به درستي انجام نشود، نه تنها در انتقال سر نخ پود در میان دهنه اشكال بروز ميكند بلكه شكسته شدن راپيرها را نيز به دنبال دارد. چنانچه از راپير استفاده شود، در اثر تنظيم غلط راپيرها، صدمه آسيب به گيره ها منتقل ميشود و در اين نوع ماشينها، بيشتر ضايعات به شكستگي سرگيرهها مربوط است.
با استفاده از راپير تسمهاي فلزي، معمولاً نميتوان از راهنماي كماني در خارج از ماشين استفاده كرد. زيرا راهنماي اين نوع راپيرها خود منتقل كننده راپيرها در داخل دهنه هستند و اين امر با استفاده از راهنماي كماني امكان پذير نيست. در اين نوع انتقال راپير، نكته عمده چگونگي ايجاد يك حركت نوساني به غلتك راپير است. در بيشتر ماشينهایي كه از اين نوع ساخته شده است معمولاً در پشت استوانه ورودي محور آن، يك چرخ دنده قرار دارد كه با يك دنده شانه اي در ارتباط است. دنده شانهاي حركت خود را از يك چرخ لنگ و يا ميل لنگ ميگيرد و به بالا و پائين حركت ميكند. نوع ديگر راپيرهاي الاستيكي راپيرهايي هستند كه راهنماي آنها در خارج از دهنه به صورت كمان ساخته شدهاست.
چون اين كمانها قادر نيستند حركت راپيرها را به داخل دهنه تأمين كنند. لذا نحوه حركت آنها به صورت ديگري است. در اكثر اين نوع راپيرها، معمولاً يك چرخ دنده كه به شكل چرخ دنده زنجيري است، به عنوان آخرين عامل حركت دهنده راپير، مورد استفاده قرار ميگيرد. خود راپير داراي چرخ دندانه است و اين دندانهها روي چرخ دنده زنجيري قرار ميگيرد. با توجه به اينكه در اثر چرخش و حركت نوساني اين چرخ دنده و تماس مستقيم آن، راپير حركت ميگيرد، در نتيجه راپير نميتواند از فلز ساخته شود. در اين صورت صداي ايجاد شده بسيار زياد ميشد. اين راپيرها معمولاً از يك لايههاي مختلف پارچه كه با صمغهاي مخصوص به هم چسبانده شده است و يا در انواع جديدتر از مواد كربني كه مقاومت سايشي بيشتري و عمر بيشتري دارند و از طرفي به روغنكاري نيازي ندارند استفاده ميشود.
براي ايجاد حركت نوساني در برخي از ماشينهاي راپيري، از حركت نوساني دفتين و يا از يك چرخ لنگ و يا بادامك و يا ميل لنگ استفاده ميشود. انتقال حركت تا آخرين چرخ دنده، در برخي به وسيله يك گيربكس و در انواع ديگر به وسيله تسمه صورت ميگيرد. در اكثر ماشينهاي راپيري، در هر سمت ماشين و براي هر يك از راپيرها يك مكانيزم حركتدهنده وجود دارد. به استثناي ماشينهاي دو فازي كه داراي يك راپير و دو سرگيره هستند. در اين ماشينها يك مكانيزم انتقال حركت راپير در وسط وجود دارد، در نتيجه تعداد قطعات حركتدهنده براي راپير كمتر ميشود كه ارتعاش و صداي توليدي نيز تقليل مييابد.
براي ايجاد حركت نوساني راپيرها، از چرخ دندههاي سيارهاي و يا سيكوييدي نيز استفاده ميشود. به طور كلي در مكانيزم حركت نوساني راپيرها، چنانچه از چرخ دندههاي كمتري استفاده شود صدا و استهلاك كمتري وجود خواه داشت. در سرعتهاي بالا اين امر اهميت بيشتري پيدا ميكند. به اين دليل در طرحهاي جديدتر ماشينهاي راپيري سعي داشته است كه از چرخ دندههاي كمتري در مسير انتقال حركت استفاده شود.
چرخ دنده هاي سياره اي امروزه بيشتر در ماشينهاي راپيري با سرعت كم كه فقط در بافت پارچههاي بسيار سنگين كه ساير ماشينها با آنها قابل رقابت نيستند. مورد استفاده قرار ميگيرد. نحوه انتقال حركت راپيرها استفاده از چرخ لنگ و اهرمهاي مختلف است. اين نوع انتقال حركت بسيار ساه است ولي در عوض استهلاك محورهاي دوران اهرمها بسيار زياد است. مگر در ماشينهايي كه مركز انتقال استهلاك محورهاي دوران اهرمها بسيار زياد است. مگر در ماشينهایي كه مركز انتقال حركت نسبت به راپير در فاصله كمي قرار دارد. و اهرمها كوچكتر و سبكتر انتخاب شدهاند. نوع ديگر ايجاد حركت نوساني با استفاده از بادامك است. چرخش بادامك حركت نوساني پيرو را سبب ميشود. اين حركت نوساني ميتواند از طريق اهرم به راپير منتقل ميشود. چنانچه از پيچيدگي طرح تماس پيرو با بادامك صرف نظر شود، اين نوع انتقال حركت يكي از مناسبترين نحوه ايجاد حركت نوساني راپيرها است.
گروه دیگر ماشینهای بیماکو، ماشینهای بافندگی جت هستند، که به دو صورت جت آب و جت هوا ساخته میشوند. گروه دیگر ماشینهای چند فازی یا چند دهنهای هستند، که تشکیل چند دهنه در آنها یا به صورت سری یا به صورت موازی انجام میشود.
ماشینهای چند فازی (چند دهنهای)
در این ماشینها، دفتین به صورتی که در سایر ماشینها وجود دارد، دیده نمیشود. نخ پود توسط لاملها و یا غلتکهای مارپیچ، به لبه پارچه فشرده میشود. این امر سبب میشود که تولید پارچه با تراکمهای متوسط و بالا امکان پذیر نباشد. برای تولید این گونه پارچهها باید دفتین با انرژی لازم، نخ پود را به لبه پارچه بکوبد.
نظر به اینکه همزمان تعداد زیادی پودبر در داخل دهنههای مختلف حرکت میکنند، چنانچه در دهنه اول پودپارگی رخ دهد، برای رفع پودپارگی اجباراً باید نخ پود تمام دهنهها از داخل پارچه بیرون آورده شود. این اشکال به خصوص هنگام کار کردن با پودهای سست، علاوه بر ایجاد علامت روی پارچه، سبب میشود، که راندمان ماشین نیز کاهش یابد.
نوع نخهای پود مورد استفاده در این ماشین، از نظر نمره نخ، ممکن است ایجاد اشکال نماید. زیرا در برخی از این ماشینها، نخ پود متناسب با یک عرض بافت بر روی یکی از پودبرها پیچیده میشود. مقدار نخ پیچیده شده بر روی پودبر (در ارتباط با نمره نخ) این اشکال را بوجود میآورد، که چنانچه نخ پود ضخیم باشد، حجم نخ پیچیده شده بر روی پودبر، از مقدار در نظر گرفته شده بیشتر میشود.
در این ماشینها، امروزه میتوان چند طرح ساده و ابتدایی را بافت و به نظر نمیرسد که طرحهایی با بیش از سه راپورت تاری، بافته شود. در حالیکه کلیه ماشینهایی، که طرحهای ساده میبافند، حداقل امکان بافت با چندین ورد و یا چندین راپورت تاری را دارا هستند.
با توجه به اینکه نخ پود به صورت بوبین در خارج از ماشین قرار دارد و پودبرها در خارج از دهنه، مقدار لازم نخ پود را از بوبین میگیرند، در نتیجه بافت پودهای رنگی که به مکانیزم انتخاب رنگ پود و استفاده از چند بوبین رنگی نیاز دارد، امکانپذیر نیست.
در این ماشین ورد و شانه به صورتی که در ماشینهای سنتی دیده میشود، وجود ندارد. در نتیجه در این ماشین، از نظر تراکم نخ تار محدودیت وجود دارد.
ماشینهای بافندگی جت
این ماشینها به دو صورت جت آب و جت هوا ساخته میشوند. ماشینهای بافندگی جت، از نظر سرعت، امروزه بالاترین سرعت را دارا هستند ولی از نظر توان پودگذاری (با توجه به عرض بافت کمتر) همه آنها در ردیف اول قرار ندارند. ماشینهای بافندگی جت، در ابتدا برای بافت پودهای ساده و پارچههای ساده فیلامنتی در نظر گرفته شده بود و طی چندین سال برخی از محدودیتهای بافت این ماشینها از میان برداشته شد.
جت آب
این ماشین امروزه نیز برای بافت پارچههای ساده و طرح دابی، در نظر گرفته میشود. به عبارت دیگر، امکان بافت پارچههای طرحدار و پارچههای پود رنگی در آنها وجود ندارد. گذشته از این نکته، ماشینهای جت آب، امروزه صرفاً برای بافت پارچه از نخهای فیلامنت مناسب است. زیرا به هنگام پودگذاری، نخ پود و پارچه خیس میشوند و باید در ماشین مقدار قابل توجهی از آب آن گرفته شود. چنانچه از نخهای تهیه شده از الیاف هیدروفیلیک برای بافت پارچه استفاده شود، مانند نخهای ریسیده شده از الیاف پنبه و سایر الیاف کوتاه، خارج کردن آب از پارچه، مشکل و هزینه زیادی در بر خواهد داشت. در این ماشینها، به علت آنکه در هنگام بافندگی، نخ تار و نخ پود مرطوب هستند، قسمتی از کشش بوجود آمده در آنها، خنثی میشود، در نتیجه پارچه بسیار یکنواخت بافته میشود.
با توجه به سرعت زیاد ماشینهای جت آب و نوع پارچهای که بافته میشود، امکان استفاده از ماشین ژاکارد مشکل است. ماشین جت آب، نسبت به ماشین جت هوا، از سرعت بیشتری برخوردار است و این امر سبب شده است که ساخت قطعات مختلف متحرک ماشین، از دقت خاصی برخوردار باشد و موارد بکار رفته نیز از مواد بسیار مرغوب باشد.
جت هوا
در ماشین جت هوا، یک کمپرسور که میتواند برای تک تک ماشینها و یا به صورت یک کمپرسور مرکزی برای کلیه ماشینهای یک سالن در نظر گرفته شود، هوای فشرده شده را در پشت جت هوا، که در نزدیک کناره پارچه قرار دارد تامین میکند. نخ پود از بوبین باز شده و ابتدای آن در مرکز جت قرار داده میشود.
بوسیله یک مکانیزم کنترل برای مدت زمان بسیار کوتاه دهانه جت باز میشود و هوای فشرده از آن خارج میشود و ابتدای نخ پود را با خود به داخل دهانه میکشد. چون جرم هوایی که نخ پود را حرکت میدهد، نسبت به سایر پودبرها، بسیار کم است، لذا سرعت آن میتواند بسیار زیاد انتخاب شود. اما در عوض چون هوا سیال است، در نتیجه پس از مسافتی که نخ از جت دور شد، مولکولهای هوا متفرق میشوند و در نتیجه ابتدای نخ پود نمیتواند تا مسافت زیادی حرکت کند.
منابع:
بهزادان،هوشمند،وزیر دفتری،شاهپور،مکانیزم و تکنولوژی ماشینهای بافندگی،انتشارات دانشگاه صنعتی امیرکبیر(پلی تکنیک امیر کبیر)،۱۳۹۴،تهران